پایان نامه بررسی تاثیر قومیت و نژاد در توسعه گردشگری سه کشور ایران، مالزی و انگلستان
نوشته شده توسط : admin

شهروندی فرهنگی

نظریه پردازان اجتماعی اکنون بر این امر تأکید دارند که «در بستر تنوع فرهنگی و جهانی شدن کنونی، مسائل حقوق فرهنگی شهروندان به همان اندازه حقوق سیاسی، مدنی و اجتماعی آنها اهمیت دارد» (Stevenson 2003: 7) . از اینرو، این نظریه پردازان استدلال می کنند که شهروندان باید علاوه بر حقوق مدنی، سیاسی و اجتماعی از حقوق فرهنگی نیز برخوردار شوند (Tuner 1993; Rosh 1992). از این دیدگاه، مفهوم شهروندی فرهنگی در وهله نخست ناظر به تأمین حقوق فرهنگی است. از دیدگاه ترنر و بسیاری از محققان دیگر، «اکنون شهروندی ناظر به تامین حقوق زنان، کودکان، اقلیت ها، اقوام و دیگر گروه های اجتماعی است» (Turner12:1993). این دیدگاهی است پکولسکی از آن به معنای “حقوق فرهنگی” یاد می کند و می نویسد حقوق فرهنگی: «به معنای توجه به حقوق گروه های اجتماعی مانند زنان، کودکان، معلولان، اقلیت ها، مهاجران و دیگر هویت های اجتماعی است.» پکولسکی استدلال می کند که «حقوق فرهنگی در اینجا به معنای پذیرش و به رسمیت شناخته شدن حقوق هویت ها و گروه های اجتماعی بدون وجود مانع در راه بازنمایی این هویت ها، برسمیت شناخته شدن آنها بدون حاشیه ای شدن، پذیرش و ادغام آنها در جامعه بدون عادی سازی تحریف ها و تحقیرهایی که نسبت به آنها ممکن است صورت گیرد، می باشد. این دسته حقوق متفاوت و ورای از حقوق مربوط به داشتن نمایندگی سیاسی، رفاه و عدالت اجتماعی، بلکه بیشتر معطوف به حق داشتن و بازنما ساختن و اشاعه سبک زندگی و هویت فرهنگی شهروندان است(Pakuliski 1997: 80). برخی دیگر نظریه پردازان “احترام به تنوع فرهنگی” را حقوق فرهنگی می دانند (Kellner 1995 McGuigan 1996) . به اعتقاد رناتو روزالدو (۱۹۹۴) شهروندی فرهنگی در عین برخورداری از حقوق مشارکت و حقوق دموکراتیک دیگر برخوردار از “حق متفاوت بودن” است.

معنای دیگر شهروندی فرهنگی، توجه به عامه مردم و در نظر گرفتن معنایی همه شمول از فرهنگ نه محدود کردن آن تنها به فرهنگ نخبگان است. این توجه به معنای عمومی و عامه فرهنگ ناشی رویکرد دموکراتیک غالب در سنت شهروندی است. همانطور که گروسبرگ می گوید: مفهوم شهروندی وابسته به سنت سیاسی است که درصدد درگیر کردن و بسط مشارکت افراد در شکل دادن قوانین و تصمیمات جامعه است. تنها در دوره های مدرن است که این مفهوم شهروندی از مردم تحصیلکرده و نخبه به تمام اعضای یک ملت و عامه مردم گسترش یافته است. « هیچگونه تلاش سیاسی دموکراتیک نمی تواند بدون در نظر گرفتن قدرت عامه به نحو موثری سازماندهی شود(Grossberg 1992: 64) . توجه به مفهوم فرهنگ به مثابه شیوه زیست نه صرفا هنرهای والا و فرهنگ متعالی، به معنای پذیرش معنایی دموکراتیک برای فرهنگ است و عامه مردم نیز در این نگاه صاحب فرهنگ هستند.

بعد دیگر شهروندی فرهنگی، حق گفتگو یا حق ارتباط است. کوهن و آراتو استدلال می کنند که شهروندی فرهنگی مبتنی بر تحلیل شهروندی و حقوق او بر مبنای زندگی یک “جامعه ی ارتباطات بنیان” است. به اعتقاد آنها حقوق مربوط به ارتباط و گفتگو از اولویت های ضروری حقوق شهروندی در برابر سایر حقوق اجتماعی و اقتصادی اوست. به اعتقاد آنها در یک جامعه ی مدنی امروزی عمل روزانه ی ارتباط دموکراتیک باید نهادینه شود (Cohen and Arato 1992).مشارکت در فرهنگ عمومی جامعه و داشتن فرصت برای تغییر آن یکی دیگر از ابعاد مهم حقوق فرهنگی شهروندان است (Bloomfield and Bianchini 2001: 108).

یونسکو نیز مفهوم حقوق فرهنگی را به معنای «حق انسان برای دسترسی به فرهنگ در تمام ابعاد آن» می داند. یعنی همه انسان ها حق دارند «از فراورده های فرهنگی استفاده کنند و در امر تولید فرهنگی مشارکت نمایند…رواج و پذیرفتن این مفهوم به عناون یک اصل، دخالت دولتها را تأمین حقوق شهروندان برای دسترسی به فرهنگ را توجیه می کند (اجلالی ۱۳۷۹: ۲۹).

۲-۳ تنوع فرهنگی[۱]

تنوع فرهنگی در جامعه باید به قدمت خود بشر باشد. از قبایل ماقبل تاریخ، فتح سرزمین های جدید، جریان زیاد پناهندگان و مهاجران قرن بیستم، سوال ها و چالش هایی بوجود می آورد که گروه های فرهنگی و قومی بیشتر، کمتر و یا یکسان با هم ارتباط برقرار می کنند  (Larsen & et, 2004: 8). بحث پلورالیسم یا کثرت گرایی فرهنگی با جنبش سیاه پوستان در سال ۱۹۶۰ در امریکا شروع شد و با مواجه شدن انگلیسی ها با انبوه مهاجران و فرهنگ های  مختلف به این کشور، مشکلات قومی در سطوح مختلف از جمله در مدارس و نظام های آموزشی حساسیت بیشتری یافت ( واتسن، ۱۳۸۱: ۱۵). پیشینه ی تاریخی نظریه ی کثرت گرایی به مقالاتی که جیمز مدیسون که در باب دفاع از قانون اساسی امریکا می نوشت بازمی گردد. در آن مقالات که بعدها با عنوان فدرالیست شهرت یافت، مدیسون تاکید می کرد که جامعه مرکب از بسیاری طبقات و گروه های اجتماعی است. بنابراین نظام سیاسی باید به گونه ای باشد که در آن امکان رقابت گروه ها و اقلیت های متعدد وجود داشته باشد و بدین طریق کثرت منافع و گروه ها از تشکیل اکثریتی متحد بر علیه اقلیت ها جلوگیری خواهد نمود ( بشیریه، ۱۳۸۰: ۶۵).

عرصه های تکثر گرایی شامل هستی شناسی، معرفت شناسی، دین، اجتماعی- سیاسی و فرهنگ است. از این میان تکثر و یا تنوع فرهنگی موضوع بحث ما می باشد. طبق نظریه تنوع فرهنگی، رفتارهای هر قوم راهکارها و راهبردهایی هستند که بسته به شرایط متعدد و گوناگونی نظیر نژاد، زیست محیط و غیره شکل گرفته است، بنابراین باید به آن احترام گذاشت.

گاهی پلورالیسم فرهنگی ناظر به چگونگی شکل گیری تنوع اجتماعی انسان ها در آداب و گونه های مختلف حیات اجتماعی است. گاهی نیز در تعریف پلورالیسم فرهنگی گفته می شود:

  • زندگی در جامعه ای که از گروه های نژادی مختلف تشکیل شده و این گروه ها دارای زندگی سیاسی و دینی مختلف باشند. این تعریف یک پدیدار اجتماعی است.
  • پذیرش این اصل که گروه های مختلف یاد شده می توانند در یک جامعه به صورت صلح آمیز زندگی کنند. این تعریف متضمن یک ایده و مکتب فکری است ( واتسن، همان: ۱۱).

[۱] Cultural Diversity

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید





لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 319
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 9 مرداد 1395 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: