نوشته شده توسط : admin

پایان نامه بررسی تفكيك محل نگهداري توقيف شوندگان و محكومين

پليس در دوران باستان و پيش از اسلام

اين گفتار را به دليل اهميت كمتر با توجه به اينكه تغييرات بنيادين در سازمان پليس در اين دوران رخ نداده به اختصار توضيح داده و با نگاهي مختصر به آن مي پردازيم . در زمان آريائيها با اينكه حل و فصل دعاوي اغلب مخاصمان بر عهده ريش سفيدان و روساي قبايل بود ، اما براي حفظ شهر و قلمرو آن در برابر تهاجمات قبايل و دشمنان داخلي و خارجي وجود نيرويي حافظ احساس مي شد . از اينرو نيروي نظامي براي تامين اين اهداف تشكيل شد ، نيروي مزبور همواره پشتيبان مردم و حافظ امنيت بوده و در كنار ريش سفيدان به حل و فصل مخاصمات نيز مي پرداخت . بنا براين پليس و ارتش از يكديگر جدا نبوده اند .كوروش كبير و كمبوجيه زمان كافي براي تشكيل سازمان اداري و انتظامي نداشتند پس از آنها داريوش سازمان اداري امنيتي و قضايي ايران هخامنشي را بنيان نهاد كه اغلب سازمان هاي اداري و تشكيلات مملكتي كشور هاي غربي تا اواخر نوزدهم ميلادي از روي آن نمونه برداري شده است [1] بر اساس منابع موجود ، در زمان سلوكيان و اشكانيان ، تغيير چشمگيري در سازمان انتظامي ايران به وجود نيامده ، سازمان انتظامي در شهرها زير نظر شهريك ودر روستاها زير نظر ديهيك اداره مي شد و در اين سازمان ، شبگردان براي پاسداري در شب و مامورين تعقيب و كشف جرم خدمت ميكردند .[2]

 

گفتار دوم : پليس در دوران اسلامي تا زمان ناصر الدين شاه

پس از ظهور اسلام ، حفظ امنيت بر عهده كليه مسلمانان بود ، حسبه در حقوق اسلامي مسئول دستور دادن به كار خوب و بازداشتن از امور زشت بود ، در اين زمان مسئول امور انتظامي جامعه ، محتسب ، عسس ، شرطه يا شحنه نام داشت . در زمان حكومت معاويه (( زندانبان )) و (( شرطه )) به وجود آمدند ،كه علاوه بر جاسوسي و مراقبت ، وظايف سياسي و امنيتي را نيز عهده دار بود ، در زمان خلافت عباسيان ، وزرا و سر داران ايراني ، تشكيلات اداري و امنيتي منسجمي را راه اندازي نموده و امور سياسي را از وظايف شرطه خارج كردند و شرطه فقط عهده دار نظم و امنيت بود .[3] (( شرطه ها نيز خود به سه دسته تقسيم مي شوند كه عبارت بودند از : شرطه روز ، شرطه زندانبان و شبگردان )) [4]

در ارتش اميرالمومنين علي (ع) نيز واحدي به نام ( شرطه الخمين ) وجود داشت كه سالار نگهبانان و حكومت اسلامي و يا نگهبانان نظم و امنيت عمومي در مواقع بحراني بود و از كيان حكومت دفاع مي كرد .[5]

در اواخر دوره جنگ هاي صليبي محتسب همچنان به اداره امور انتظامي شهر مي پرداخت ، اختيارات محتسب در اين زمان عبارت بود از بازداشت و مجازات بدهكاران و ناقضين قانون و همچنين گناهكاران و اطلاع به حاكم از چگونگي امور مزبور ، در دوران ايلخانان مغول واژه (( داروغه )) به فرهنگ انتظامي ايران وارد شد ، واژه مزبور از واژه مغولي ((دارو)) به معناي فشار آوردن و مهر زدن گرفته شده است و در سازمان اداري حكومت مغول به مفهوم رييس به كار مي رفت .در اين زمان در كنار حاكم بومي يك داروخچي يا نماينده ايلخان قرار داشت كه به امور انتظامي شهر مشغول بود . [6]

در زمان تيموريان به تدريج واژه (( شحنه )) جايگزين واژه داروغه شد و بدون تغييري در سازمان پليس شحنه ها مسئول برقراري نظم و امنيت عمومي شدند ، واژه اخير تا اواسط قرن 14 هجري رايج بود . اما به هر ترتيب با وجود سازمان انتظامي در دوره مغول ها سخن از وجود امنيت امري عبث و بيهوده و ايران بستري از جنگ و آسيب و قتل و غارت و ناامني بود .

در عصر صفويه ماموران انتظامي را با عناويني چون ((داروغه)) ، ((مير شب)) ، ((كشيك چي)) ، ((كلانتري)) و ((احداث)) مي شناختند . در اين عصر مسئولين حفظ نظم وامنيت در پايتخت و استان ها تفاوت داشتند . حتي گاه در استان ها و شهر هاي مختلف نيز وضعيت متفاوت بود در زمان قاجار به دليل عدم دخالت دولت مركزي در امور استان ها و شهرستان ها حكام اين مناطق هر يك به واسطه عوامل و كاركنان خود ، اعم از وزير ، حاجب ، فراش باشي ، مستوفي و . . . به حفظ نظم و امنيت و آرامش پرداختند . [7]

در اين دوران نفوذ روحانيون كه از زمان كريم خان زند آغاز شده بود ، بيشتر شد و تقريبا در همه شهر هاي ايران ، قضاوت و صدور احكام با آنان بود . امنيت و انتظامات در هر محله تهران بر عهده شخصي به نام كد خدا بود كه از سوي مردم انتخاب مي شد . كد خدايان نيز تني چند از ريش سفيدان محل را براي همياري خود انتخاب مي كردند . گزمه و شبگرد و مير شب هم اغلب در بازار ها و اماكن ديگر پاس مي دادند و به امور انتظامي اين مناطق مي پرداختند . امير كبير در دوران صدارت خود براي حفظ نظم و امنيت ، در محلات و خيابان هاي تهران ، تعدادي (( قراول خانه )) بنا نهاد و در راس كد خدايان محلات ، مقامي به نام كلانتر را نهاد . [8] كلانتر علاوه بر اينكه بر كد خدايان رياست داشت ، بر گروه شبگردان نيز كه زير نظر ميرشب بود نيز رياست مي كرد . امير كبير براي هر دروازه شهر نيز نگهباناني منصوب كرد و براي برقراري امنيت راه ها نيز قرا سواران را تجهيز نمود . بنا بر حكم امير و رسوم قديمي اگر مالي در راه ها سرقت مي شد فرمانداري قراسواران موظف بود يا مال را بيابد و يا از هزينه شخصي خود جريمه بپردازد و خسارت بزه ديده را جبران نمايد .در دوره ناصرالدين شاه تحولي شگرف در سازمان انتظامي ايران به وجود آمد كه به دليل اهميت آن ، در بخش جدا گانه اي مورد بررسي قرار ميگيرد .

متن بالا تکه ای از این پایان نامه بود برای دانلود متن کامل با فرمت ورد می توانید روی این لینک کلیک کنید





لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 608
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 20 تير 1395 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: