نوشته شده توسط : admin

مالهوترا[۱] تعریف خود از مدیریت دانش را اینگونه ارائه می دهد: مدیریت دانش، فرایندی است که بواسطه آن سازمانها در زمینه یادگیری(درونی کردن دانش)، کدگذاری دانش(بیرونی کردن دانش) و توزیع و انتقال دانش، مهارتهایی را کسب می کنند.

استیوهالس[۲] مفهوم مدیریت دانش را در ارتباط با مفاهیم داده، اطلاعات و دانش مطرح می سازد. وی معتقد است که مشکل اصلی در زمینه مدیریت دانش این است که سازمانها نمی دانند که چگونه داده ها را به اطلاعات و اطلاعات را به دانش تبدیل کنند لذا بسیاری از سازمانها در حد مدیریت داده و مدیریت اطلاعات باقی مانده اند. هالس، مدیریت دانش را فرایندی می داند که سازمانها بواسطه آن توانایی تبدیل داده به اطلاعات و اطلاعات به دانش را پیدا کرده و همچنین قادر خواهند بود دانش کسب شده را به گونه ای موثر در تصمیم های خود به کار گیرند.(ابطحی،صلواتی،۱۳۸۵)

مدیریت دانش در رویارویی با تغییرات ناپایدار محیطی امروزه دنیای کسب و کار، تطبیق، راز بقا و شایستگی های مورد نیاز را برای سازمان ها فراهم می آورد. خصوصا این امر فرآیندهای سازمانی را که به دنبال ایجاد سینرژی(هم افزایی) از ترکیب ظرفیت های اطلاعاتی مبتنی بر فن آوری و قابلیت های نوآوری و خلاقیت کارکنان هستند را در خود جای داده است. در حقیقت این تعریف از نگاه  مدیریت استراتژیک تاکیدی است بر تلفیق و هم افزایی فن آوری با رفتار کارکنان که دو شرط لازم برای باقی ماندن در دنیای پرهیاهوی امروز کسب و کار است. (یاریگر روش، ۱۳۸۲)

تعاریف دیگری از مدیریت دانش که تا کنون بر اساس تحقیقات انجام شده در خارج از کشور صورت گرفته در جدول زیر نمایش داده شده است. Kanagasabapath) &Radhakrishn

[۱] Malhotra

[۲] Hales

مبانی و مفاهیم مدیریت دانش

۲-۳-۱-داده، اطلاعات، دانش

به هنگام *غور* در مدیریت دانش، تعریف دانش از ضروریات به شمار می رود. بدون چنین تعریفی، مدیران دقیقا متوجه نمی شوند که به دنبال مدیریت چه چیزی هستند و آیا چنین دانشی برای اعمال مدیریت دارند یا خیر.

اطلاعات با داده ها چه تفاوتی دارند؟ آیا یکی از آنها و یا هر دو دانش را می سازند؟

داده[۱]: در واقع می توان گفت که داده ها، رشته واقعیتهای عینی و مجرد در مورد رویدادها هستند. به عنوان مثال، زمانی که فردی به یک سازمان مراجعه و در ازای پرداخت مبالغی پول، خدمات یا کالاهایی را دریافت می کند، معامله ای اتفاق افتاده که می توان آن را به عنوان “داده” توصیف نمود. چنین واقعیتهایی هرگز روشن

۱۵Data

 متن فوق بخش هایی از این پایان نامه بود

برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل با فرمت ورد می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:

 پایان نامه

لینک متن کامل پایان نامه فوق با فرمت ورد



لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 588
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 22 مرداد 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : admin

 

مبانی و مفاهیم مدیریت دانش

۲-۳-۱-داده، اطلاعات، دانش

به هنگام *غور* در مدیریت دانش، تعریف دانش از ضروریات به شمار می رود. بدون چنین تعریفی، مدیران دقیقا متوجه نمی شوند که به دنبال مدیریت چه چیزی هستند و آیا چنین دانشی برای اعمال مدیریت دارند یا خیر.

اطلاعات با داده ها چه تفاوتی دارند؟ آیا یکی از آنها و یا هر دو دانش را می سازند؟

داده[۱]: در واقع می توان گفت که داده ها، رشته واقعیتهای عینی و مجرد در مورد رویدادها هستند. به عنوان مثال، زمانی که فردی به یک سازمان مراجعه و در ازای پرداخت مبالغی پول، خدمات یا کالاهایی را دریافت می کند، معامله ای اتفاق افتاده که می توان آن را به عنوان “داده” توصیف نمود. چنین واقعیتهایی هرگز روشن نمی کنند که آیا این سازمان به خوبی اداره می شود یا خیر، زیرا این داده ها به تنهایی معنی دار و هدفدار نیستند.

همه سازمانها به انواع داده ها احتیاج دارند. نگهداری سوابق و بایگانی، نقطه کانونی فرهنگ داده به شمار می رود و مدیریت موثر داده ها در موفقیت آنها نقش بسزایی دارد. بعضی از سازمانها به اشتباه فکر می کنند داده های بیشتر نسبت به داده های کمتر از حالت مطلوبتری برخوردارند و با استفاده از آنها می توانند تصمیمات بهتری را اتخاذ کنند. این وضعیت به دو دلیل نادرست است: اول اینکه داده های زیاد، کار تشخیص داده های لازم و درک آنها را دشوار می کند. دلیل اساسی تر اینکه داده ها فاقد معنی قابل استفاده اند. یعنی تنها بخشی از واقعیت را نشان داده و از هر نوع قضاوت، تفسیر و مبنای قابل اتکا برای اقدام مناسب، تهی هستند.داده ها را می توان مواد خام عناصر مورد نیاز برای تصمیم گیری به شمار آورد، چرا که نمی توانند عمل لازم را تجویز کنند. داده ها نشانگر ربط، بی ربطی و اهمیت خود نیستند، اما به هر حال برای سازمانها و مخصوصا سازمانهای بزرگ اهمیت زیادی دارند.(ابطحی ، صلواتی ۱۳۸۵)

اطلاعات[۲]:اطلاعات، داده های کمی خلاصه شده را در بر می گیرد که گروه بندی، ذخیره، پالایش و سازماندهی شده اند تا بتوانند معنی دار شوند. این داده ها هم دانش را نشان نمی دهند. آنها نشانگر آغاز مدیریت اطلاعات[۳] هستند، اطلاعاتی که مدیر می تواند به کارگیرد تا کاری بیش از پردازش مراوده فردی انجام دهد.اطلاعات غالبا تشکیل اعداد و ارقام، کلمات و گزاره های انباشته شده را به خود گرفته و معنایی را ارائه می کند که بزرگتر از آن چیزی است که  از داده های خام مکشوف می گردد. ولی نظریه پردازان و دست اندرکاران دانش همگی بر این باورند که  این اطلاعات است و نه دانش.

اگر چه خط و مرز بین دانش و اطلاعات روشن نیست، لیکن چند ویژگی وجود دارد که این دو را از هم جدا می کند. که این ویژگیها عبارتند از:

۱-سطح ظرافت: اطلاعات غالبا به موقعیتها، شرایط، فرایندها و یا هدفهای خاص اشاره دارد. در این صورت در برگیرنده سطحی از ظرافت و دقت است که آن را برای کار مورد نظر مناسب می کند. ورای موفقیت یا کار خاص، اطلاعات تا زمانی که به دانش تبدیل نشود کم ارزش خواهد بود. برای مثال، اطلاعات در خصوص محصول الف چیزهای زیادی در خصوص محصول ب آشکار نمی کند. ولی دانش، کاملا انتزاعی است و به گونه ای طراحی شده که بتواندظرافت خاص را از بین برده و کاربرد وسیع تری داشته باشد.

۲-زمینه:اطلاعات در برگیرنده داده ها در زمینه[۴] است. زمینه ممکن است محصول، مشتری یا فرایند کسب و کار باشد و شکل اولیه داده ها را تا سطح اطلاعات ارتقا دهد. زمینه، اطلاعات را برای مدیریت جهت تصمیم گیری و برنامه ریزی مفید می کند. مدیر نتایج معناداری را  درخصوص معاملات با بررسی و بازبینی داده ها استخراج می کند. برای اینکه داده  مفید واقع شود باید در درجه اول در زمینه قرار گیرد.

۱۵Data

[۲] Information

[۳] Information Management

[۴] Information=Data in text

 متن فوق بخش هایی از این پایان نامه بود

برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل با فرمت ورد می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:

 پایان نامه

لینک متن کامل پایان نامه فوق با فرمت ورد

 



لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 539
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 22 مرداد 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : admin

نقش مدیریت در مدیریت دانش:

مدیریت تلویحا بر طبقه بندی، فراهم کردن ساختار و ایجاد ادراک بهم پیوستگی در یک سازمان دلالت دارد. سایر ویژگیهای مدیریت عبارتند از : هماهنگی، کنترل، مشارکت و استفاده صحیح از نیروی انسانی، فرایندها و تدابیر به منظور دست یابی به یک هدف واحد.
در مدیریت دانش، هدف اصلی، مدیریت دانش عیان و نهان در سازمان است. برای مدیریت دانش عیان، سازمانها باید:
–  دانش را بدست آورده و یا تولید و ایجاد کنند.
–  دانش را برای سهولت دسترسی رمزگذاری و سازماندهی نمایند.
–  دسترسی به دانش را برای دیگران با ارتباطات یا انتشارات میسر نمایند.
–  دسترسی  و بازیابی دانش را تسهیل نمایند.
–  دانش را  برای حل مشکلات، تصمیم گیری، بهبود اجرا، راهبری، تحلیل موقعیتها و فرایندها برای پشتیبانی فعالیتهای کاری بکار گیرند.

دانش نهان به دو طریق قابل مدیریت است: از طریق ارتباطات نوشتاری، مصاحبه ها و پیشینه های شفاهی می تواند به دانش صریح تبدیل شود. راه دیگر انتقال دانش نهان از طریق ایجاد گروههای دانش یا گروههای هم عمل در سازمانهاست که با تعاملات رو در رو، گفتگوها و ارتباطات گفتاری، آموزش مداوم، حل مسأله تعاملی،  شبکه ارتباطی، راهبری، مربی گری، آموزش و موقعیتهای توسعه حرفه ای دانش نهان خود را منتقل میکنند. در بخش سنتی مرجع، دانش نهان عموماً از طریق گروههای دانش یا گروههای هم عمل منتقل میشود.

۲-۳-۲-۳-نقش تکنولوژی اطلاعات در مدیریت دانش:

تکنولوژی اطلاعات میتواند به عنوان ابزاری قدرتمند عمل کرده و ابزارهایی مؤثر و کارآمد برای همه وجوه مدیریت دانش شامل تسخیر، اشتراک و کاربرد دانش تأمین کند. توانایی تکنولوژی اطلاعات در کاوش، نمایه ، تلفیق، بایگانی و انتقال اطلاعات میتواند تحولی در  گردآوری، سازماندهی، رده بندی و اشاعه اطلاعات ایجاد کند. تکنولوژیهایی مانند سیستمهای مدیریت بانکهای اطلاعات مرتبط، سیستمهای مدیریت مدارک، اینترنت، اینترانت، موتورهای کاوش، ابزارهای جریان کار، سیستمهای پشتیبان اجرا، سیستمهای پشتیبان تصمیم گیری، داده کاوی،  ذخیره داده ها، پست الکترونیک، کنفرانس تصویری، تابلوی اعلانات، گروههای خبری و تابلوهای بحث میتوانند نقشی اساسی در تسهیل مدیریت دانش داشته باشد. اما، تکنولوژی اطلاعات بخودی خود  قلب مدیریت دانش نیست و هیچ پروژه ای تنها بخاطر کاربرد آخرین تکنولوژیهای اطلاعاتی تبدیل به پروژه مدیریت دانش نمیشود. تکنولوژی اطلاعات فقط نقش پشتیبان را در مدیریت دانش ایفا میکند.  تکنولوژی اطلاعات به تنهایی تأمین کننده دانش نیست. تکنولوژی اطلاعات میتواند به افراد در پیدا کردن اطلاعات کمک کند اما این خود افراد هستند که باید تعیین کنند آیا اطلاعات متناسب و مرتبط با نیاز خاص آنها هست یا خیر. برای تبدیل اطلاعات به دانش، افراد باید اطلاعات را تحلیل، تفسیر و درک کرده و آن را در متنی جای دهند.

 متن فوق بخش هایی از این پایان نامه بود

برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل با فرمت ورد می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:

 پایان نامه

لینک متن کامل پایان نامه فوق با فرمت ورد



لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 435
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 22 مرداد 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : admin

نقش تکنولوژی اطلاعات در مدیریت دانش:

تکنولوژی اطلاعات میتواند به عنوان ابزاری قدرتمند عمل کرده و ابزارهایی مؤثر و کارآمد برای همه وجوه مدیریت دانش شامل تسخیر، اشتراک و کاربرد دانش تأمین کند. توانایی تکنولوژی اطلاعات در کاوش، نمایه ، تلفیق، بایگانی و انتقال اطلاعات میتواند تحولی در  گردآوری، سازماندهی، رده بندی و اشاعه اطلاعات ایجاد کند. تکنولوژیهایی مانند سیستمهای مدیریت بانکهای اطلاعات مرتبط، سیستمهای مدیریت مدارک، اینترنت، اینترانت، موتورهای کاوش، ابزارهای جریان کار، سیستمهای پشتیبان اجرا، سیستمهای پشتیبان تصمیم گیری، داده کاوی،  ذخیره داده ها، پست الکترونیک، کنفرانس تصویری، تابلوی اعلانات، گروههای خبری و تابلوهای بحث میتوانند نقشی اساسی در تسهیل مدیریت دانش داشته باشد. اما، تکنولوژی اطلاعات بخودی خود  قلب مدیریت دانش نیست و هیچ پروژه ای تنها بخاطر کاربرد آخرین تکنولوژیهای اطلاعاتی تبدیل به پروژه مدیریت دانش نمیشود. تکنولوژی اطلاعات فقط نقش پشتیبان را در مدیریت دانش ایفا میکند.  تکنولوژی اطلاعات به تنهایی تأمین کننده دانش نیست. تکنولوژی اطلاعات میتواند به افراد در پیدا کردن اطلاعات کمک کند اما این خود افراد هستند که باید تعیین کنند آیا اطلاعات متناسب و مرتبط با نیاز خاص آنها هست یا خیر. برای تبدیل اطلاعات به دانش، افراد باید اطلاعات را تحلیل، تفسیر و درک کرده و آن را در متنی جای دهند.

 

 

 

۲-۳-۲-۴-نقش فرهنگ سازمانی در مدیریت دانش:

یکی از مهمترین تواناسازهای مدیریت دانش فرهنگ باز سازمان است که مشوق تعامل افراد  با یکدیگر و تبادل نظرات و تجربیات و نقطه نظرات است  و به کارکنان اجازه میدهد که بدون ترس از بازخواست صدایشان را به گوش دیگران برسانند.  عدم وجود فرهنگ سازمانی که مشوق همکاری، اعتماد، اشتراک دانش، گوش دادن، یادگیری و خلاقیت باشد میتواند مانع اصلی توسعه و بکارگیری یک پروژه موفقیت آمیز مدیریت دانش باشد. داونپورت و دیگران اظهار می دارند”اگر زمین فرهنگی پروژه مدیریت دانش حاصلخیز نباشد، نه مقدار تکنولوژی و نه محتوای دانش و نه داشتن یک مدیریت پروژه خوب هیچکدام موفقیتی در بر نخواهند داشت” جری جانکینز، آخرین مدیر ابزارهای تکزاس گفت ” انتقال بهترین تجربیات مثل پیوند بگونیا نیست. بلکه بیشتر شبیه به یک پیوند عضو است که سیستم ایمنی از پذیرش آن امتناع می ورزد و میگوید این مال من نیست. در سازمانها، سیستم ایمنی، فرهنگ آن است و اگر فرهنگ، گیرنده نباشد، تجربیات مفید در عین اینکه خوبند پذیرفته نمیشوند.”
بدون همراهی صمیمانه مدیریت رده بالا، تلاش برای بکارگیری مدیریت دانش متوقف شده و در نهایت بی حاصل خواهد بود. حمایت مدیریت  در زمینه های مالی، پرسنلی و منابع فنی و همچنین  فرصتهای آموزشی کافی و نظامهای تشویقی باید بلافاصله  آماده ارائه باشد. گومن اظهار میدارد که بکارگیری مدیریت دانش اغلب با شکست مواجه میشود به دلیل اینکه ” اکثر قریب به اتفاق رهبران تیم از اشاعه اطلاعات خودداری نموده و فقط آنها را به عنوان پایه نیازهای اطلاعاتی، یعنی در هنگام درخواست تشریک مساعی مجریان اموربه اشتراک می گذارند. در این هنگام تنها چیزی که آنان واقعاً میخواهند زدن مهر تصدیق برای تصمیماتی است که قبلاً اخذ شده و سایرین  بدلیل موانع متعدد سازمانی و پرسنلی در دانسته هایشان سهیم نمیشوند.”
موفقیت پروژه های مدیریت دانش بستگی  به همکاری و اشتراک دانش بین همه افراد دارد  و همه افراد باید فعالانه در گردآوری  و ایجاد مضمون  پروژه ها شرکت داده شوند. اگر کارمندان بخاطر اشتراک دانششان بجای تشویق تنبیه شوند  با پروژه مدیریت دانش همکاری نخواهند کرد. گومن، ادل و گری سان اظهار میدارند که افراد غالباً به دلایل زیر از اشتراک دانش امتناع می ورزند:

 متن فوق بخش هایی از این پایان نامه بود

برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل با فرمت ورد می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:

 پایان نامه

لینک متن کامل پایان نامه فوق با فرمت ورد



لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 476
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 22 مرداد 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : admin

 

اصول مدیریت دانش

داونپورت[۱]، ده اصل را به عنوان اصول مدیریت دانش ارائه داده است:

۱-مدیریت دانش، مستلزم سرمایه گذاری است. دانش یک دارایی است اما اثربخشی آن مستلزم سرمایه گذاری در دارایی های دیگر نیز هست. همچنین بخش زیادی از فعالیت های مدیریت دانش نیازمند سرمایه گذاری هستند. به عنوان مثال، آموزش کارکنان فعالیتی است که به سرمایه گذاری نیازمند است.

۲-مدیریت اثربخش دانش، نیازمند پیوند انسان و تکنولوژی است. انسان و رایانه هر کدام توانایی خاص خود را دارند. به عنوان مثال، رایانه ها می توانند اطلاعات را سریع پردازش کنند اما قدرت آنها محدود به داده ها و اطلاعات است ولی دانش در ذهن انسان است و فقط در آنجا پردازش می شود. از آنجا که دانش مبتنی بر داده و اطلاعات است این دو در ارتباط با هم می توانند موثر باشند. لذا سازمانها برای مدیریت اثربخش دانش نیازمند راه حل هایی هستند که انسان و دانش را با هم پیوند بزند.

۳-مدیریت دانش، سیاسی است. بر کسی پوشیده نیست که دانش قدرت است و لذا نباید جای تعجب باشد که هر کس که دانش را مدیریت کرده یک کار سیاسی انجام داده است. اگر دانش در ارتباط با قدرت، پول و موفقیت است پس بنابراین در ارتباط با گروههای فشار، توطئه ، دسیسه و تعاملات سیاسی نیز می باشد.

داونپورت معتقد است که اگر در روند و حول و حوش مدیریت دانش شاهد ظهور پدیده های سیاسی نباشیم می توان به این نتیجه رسید که چیزی با ارزش رخ نداده است. بعضی از مدیران فعالیت های سیاسی را نکوهش می کنند. اما مدیران دانشی باید تیز بین و سیاست مدار باشند. آنها باید فرصت هایی برای یادگیری در سازمان خلق کنند.

۴-مدیریت دانش به مدیران دانش نیازمند است. مقصود داونپورت از مدیران دانش مدیرانی هستند که می توانند دانش های نهفته را دریافته و برای آن ارزش و اعتبار قائل شوند و این موضوع در بخش دولت مهم تر است. مدیران دانش باید اداره کنندگان خوبی برای دانش باشند .

۵-مزایای مدیریت دانش سرچشمه گرفته از ترسیم دانش است. ترسیم دانش به ترسیم نقشه های ذهنی افراد منجر می شود. هر کدام از ما بر اساس نقشه های ذهنی خود عمل می کنیم. نقشه ها و مدلهای ذهنی افراد در واقع به منزله فیلترهای مفهومی هستند که می گویند چه اطلاعاتی را چگونه ببینیم.

۶-تسهیم و به کارگیری دانش، ذاتی نیست. اگر دانش، منبع با ارزشی است و قدرت را به همراه خود می آورد چرا باید آنرا تسهیم نمود؟ مدیران دانشی که فرض می کنند انسانها بطور طبیعی به این گرایش دارند که دانش خود را اندوخته و ذخیره کنند موفق تر از آنهایی هستند که چنین تصوری را ندارند. ما ممکن است وارد شدن دیگران به دانش خود را به عنوان یک تهدید به

۲۴Davenport

 متن فوق بخش هایی از این پایان نامه بود

برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل با فرمت ورد می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:

 پایان نامه

لینک متن کامل پایان نامه فوق با فرمت ورد

 



لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 757
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 22 مرداد 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : admin

نقش فرهنگ سازمانی در مدیریت دانش:

یکی از مهمترین تواناسازهای مدیریت دانش فرهنگ باز سازمان است که مشوق تعامل افراد  با یکدیگر و تبادل نظرات و تجربیات و نقطه نظرات است  و به کارکنان اجازه میدهد که بدون ترس از بازخواست صدایشان را به گوش دیگران برسانند.  عدم وجود فرهنگ سازمانی که مشوق همکاری، اعتماد، اشتراک دانش، گوش دادن، یادگیری و خلاقیت باشد میتواند مانع اصلی توسعه و بکارگیری یک پروژه موفقیت آمیز مدیریت دانش باشد. داونپورت و دیگران اظهار می دارند”اگر زمین فرهنگی پروژه مدیریت دانش حاصلخیز نباشد، نه مقدار تکنولوژی و نه محتوای دانش و نه داشتن یک مدیریت پروژه خوب هیچکدام موفقیتی در بر نخواهند داشت” جری جانکینز، آخرین مدیر ابزارهای تکزاس گفت ” انتقال بهترین تجربیات مثل پیوند بگونیا نیست. بلکه بیشتر شبیه به یک پیوند عضو است که سیستم ایمنی از پذیرش آن امتناع می ورزد و میگوید این مال من نیست. در سازمانها، سیستم ایمنی، فرهنگ آن است و اگر فرهنگ، گیرنده نباشد، تجربیات مفید در عین اینکه خوبند پذیرفته نمیشوند.”
بدون همراهی صمیمانه مدیریت رده بالا، تلاش برای بکارگیری مدیریت دانش متوقف شده و در نهایت بی حاصل خواهد بود. حمایت مدیریت  در زمینه های مالی، پرسنلی و منابع فنی و همچنین  فرصتهای آموزشی کافی و نظامهای تشویقی باید بلافاصله  آماده ارائه باشد. گومن اظهار میدارد که بکارگیری مدیریت دانش اغلب با شکست مواجه میشود به دلیل اینکه ” اکثر قریب به اتفاق رهبران تیم از اشاعه اطلاعات خودداری نموده و فقط آنها را به عنوان پایه نیازهای اطلاعاتی، یعنی در هنگام درخواست تشریک مساعی مجریان اموربه اشتراک می گذارند. در این هنگام تنها چیزی که آنان واقعاً میخواهند زدن مهر تصدیق برای تصمیماتی است که قبلاً اخذ شده و سایرین  بدلیل موانع متعدد سازمانی و پرسنلی در دانسته هایشان سهیم نمیشوند.”
موفقیت پروژه های مدیریت دانش بستگی  به همکاری و اشتراک دانش بین همه افراد دارد  و همه افراد باید فعالانه در گردآوری  و ایجاد مضمون  پروژه ها شرکت داده شوند. اگر کارمندان بخاطر اشتراک دانششان بجای تشویق تنبیه شوند  با پروژه مدیریت دانش همکاری نخواهند کرد. گومن، ادل و گری سان اظهار میدارند که افراد غالباً به دلایل زیر از اشتراک دانش امتناع می ورزند:


–  مشغله فراوان.
–  نمیخواهند با اشتراک دانش مسئولیتهای اضافی برای خود درست کنند و در پروژه هایی که در راستای توانایی ها و علایق آنان نیست درگیر شوند.
–  احساس میکنند که اشتراک دانش مانع موفقیت شخصی آنهاست.
–  در بحث های گروهی احساس رعب دارند که از قافله جدا بمانند و فکر میکنند که چیزی برای همکاری ندارند
–  به دانش دیگران و اینکه آنان نیز در دانش افراد سهیم خواهند شد اعتمادی ندارند.
–  اگر  نظراتشان به سخره، یا نادیده  گرفته شود و یا از نظراتشان انتفاد  شود احساس میکنند همکاری شان تنبیه و یا تهدیدی برای آنهاست.
–  با مدیران و تصمیم گیرندگانی کار می کنند که اطلاعات را از آنان مخفی میکنند.

 

هر کدام از چهار جزء مدیریت دانش- مدیریت، دانش، تکنولوژی اطلاعات و فرهنگ سازمانی- نقشی حیاتی در بکارگیری مدیریت دانش دارد و می تواند  تأثیر  فوق العاده ای در موفقیت آن داشته باشد. دانش عبارت از معلومات عیان و نهانی است که افراد از طریق تجربه کسب میکنند. یک مدیریت دانش موفق سعی دارد که دانش عیان و نهان را با ثبت یا کدگذاری یا انتقال آن به دانش کاران و گروههای هم عمل مدیریت کند. تکنولوژی اطلاعات، ابزاری در خدمت تسخیر، سازماندهی، اشتراک و بکارگیری دانش است.  یک فرهنگ باز سازمانی که اشتراک و انتقال نظرات و تجربیات مفید را تشویق میکند عامل کلیدی موفقیت مدیریت دانش است.(گاندی،۲۰۰۴)

 متن فوق بخش هایی از این پایان نامه بود

برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل با فرمت ورد می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:

 پایان نامه

لینک متن کامل پایان نامه فوق با فرمت ورد



لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 759
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 22 مرداد 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : admin

مدل دانش سازمانی وان کروگ و روس(۱۹۹۵)

این مدل بین دانش فردی و اجتماعی[۱] تمایز قایل می شود. طبق دیدگاه تعامل گرا افراد در سیستم سازمانی پیوندهایی را برقرار می کنند و دانش پدیده ای است که از تعاملات اجتماعی این افراد ناشی می شود. بدین ترتیب، وان کروگ و روس با پذیرش رویکرد تعامل گرا در مدل خود معتقدند که دانش نه تنها در اذهان افراد  بلکه در تعاملات میان آنها نیز وجود دارد.

در سال ۱۹۹۸، وان کروگف روس و کلین ماهیت آسیب پذیر مدیریت دانش در سازمانها را بر اساس مدلهای ذهنی افراد، ارتباطات سازمانی، ساختار سازمانی، روابط بین افراد و مدیریت منابع انسانی مطالعه کردند. این پنج عامل می توانند موانع مدیریت موفق دانش سازمانی برای نوآوری، مزیت رقابتی و سایر اهداف سازمانی شوند. برای مثال، اگر افراد معتقد نباشند که دانش یک شایستگی حیاتی برای سازمان است سازمان در توسعه شایستگیهای مبتنی بر دانش با مشکل مواجه خواهد شد. اگر سیستم ارتباطی مناسبی برای انتقال دانش جدید بین افراد وجود نداشته باشد روابط بین افراد بی نتیجه خواهد شد. اگر ساختار سازمانی نوآوری را تسهیل نکند مدیریت دانش موفق نخواهد شد. اگر اعضای سازمان مشتاق تسهیم تجارب با همکارانشان بر مبنای اعتماد و احترام متقابل نباشند هیچ دانش اجتماعی یا جمعی در درون سازمان ایجاد نخواهد شد. سرانجام، اگر عملکرد افرادی که دانش را تسهیم می کنند در سطح پایینی ارزیابی شود یا مورد تشویق مدیریت ارشد قرار نگیرد انگیزه نوآوری و خلق دانش جدید برای سازمان کاهش خواهد یافت. سازمانها باید توانمند سازهای دانش[۲] را به گونه ای مدیریت کنند که به توسعه دانش فردی، تسهیم گروهی دانش و حفظ دانش ارزشمند سازمانی کمک کند. توانمندسازهای دانش به مجموعه ای از فعالیت های سازمانی اشاره دارد که بر خلق دانش تاثیر مثبتی دارند.

۳۳Individual knowledge & social knowledge

 

۳۴Knowledge enablers

به طور خلاصه، ویگ سلسله مراتبی از دانش(شکل ۲-۱) را پیشنهاد می دهد که متشکل از دانش عمومی، مشترک و شخصی است. رویکرد سازمان یافته مدل ویگ به طبقه بندی نوع دانشی که باید مدیریت شود-به زعم اینکه در سال ۱۹۹۳ طراحی شده است- آن را به عنوان یک مدل نظری قوی مدیریت دانش مطرح می کند. مدل مدیریت دانش ویگ شاید عملی ترین مدل موجود در حال حاضر باشد و می تواند به آسانی با هر رویکرد دیگری یکپارچه شود. این مدل دست

 متن فوق بخش هایی از این پایان نامه بود

برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل با فرمت ورد می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:

 پایان نامه

لینک متن کامل پایان نامه فوق با فرمت ورد



لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 431
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 22 مرداد 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : admin

فرآیند خلق دانش. نوناکا و تاکچی مدیریت دانش را به عنوان فرایند خلق دانش در نظر می گیرند. طبق این مدل، خلق دانش همیشه از فرد شروع می شود، دانش شخصی یا خصوصی(که عمدتا پنهان است) به دانش سازمانی ارزشمندی تبدیل می شود. در دسترس قرار دادن دانش فردی برای سایر افراد سازمان، در مرکز مدل مدیریت دانش نوناکا و تاکچی قرار دارد. این فرایند خلق دانش به طور مستمر در همه سطوح سازمانی اتفاق می افتد.طبق نظر نوناکا و تاکچی چهار حالت تبدیل دانش وجود دارند که “موتور فرایند خلق دانش را ایجاد می کنند”(شکل ۲-۲).

خلق دانش، فرایندی اجتماعی بین افراد است که در آن تبدیل دانش نه یک فرایند یک طرفه، بلکه فرایندی تعاملی و مارپیچی است.

همان طور که در شکل۲-۲ مشاهده می شود دانش به دو شکل پنهان و آشکار[۱] وجود دارد. از دیدگاه پولانی(۱۹۶۲) دانش پنهان عبارت است از دانش غیرکلامی، شهودی و ناآشکار. در حالی که دانش آشکار به صورت کتبی،نموداری، برنامه رایانه ای و غیره است. در این مدل، دانش پنهان می تواند از طریق فرایند اجتماعی شدن به دانش پنهان دیگران و از طریق بیرونی کردن به دانش آشکار تبدیل شود. همچنین دانش آشکار می تواند از طریق فرایند ترکیب کردن به دانش آشکار دیگران و از طریق فرایند درونی کردن به دانش پنهان دیگران تبدیل شود. بنابراین، فرایندهای تبدیلی فوق به ترتیب عبارتند از:اجتماعی کردن، بیرونی کردن،ترکیب کردن و درونی کردن.

فرایند اجتماعی کردن دانش (پنهان به پنهان):عبارت است از تسهیم دانش در تعاملات اجتماعی چهره به چهره. این فرایند شامل دستیابی به درک متقابل از طریق تسهیم دیدگاهها، طوفان فکری، تعاملات استاد-شاگردی یا حمایت گری و غیره است. بزرگ ترین مزیت فرایند اجتماعی کردن، بزرگ ترین نقطه ضعف آن نیز به شمار می رود: از آنجا که دانش، پنهان می ماند به ندرت در هر جایی کسب، بیان یا نوشته می شود.

فرایند بیرونی کردن دانش (پنهان به آشکار):دانش پنهان را به دانش آشکار تبدیل می کند و عبارت است از “فرایند اصلی خلق دانش که از طریق آن دانش پنهان به دانش آشکار، یعنی به اشکال استعاره ها، قیاسها، مفاهیم، فرضیات یا مدلها تبدیل می شود”. در این فرایند از افراد خواسته می شود دانش پنهان را به صورت تفصیلی بیان کنند، مکتوب نمایند یا به صورت نوار صوتی درآورند. البته تبدیل دانش پنهان به آشکار دشوار است و در این مرحله، به یک فرد واسطه نیاز است. یک دانش نگار[۲] کسی است که می تواند با صاحبان دانش به منظور استخراج دانش شان مصاحبه کند. به محص اینکه دانش به صورت ملموس یا آشکار درآمد می تواند به سادگی با دیگران به اشتراک گذاشته و در سرتاسر سازمان به کار برده شود.

فرایند ترکیب کردن دانش (آشکار به آشکار):عبارت است از ترکیب مجدد اجزای دانش آشکار به شکلی جدید. در این مرحله، هیچ دانش جدیدی خلق نمی شود، بلکه دانش جدید حاصل ترکیب جدید دانش آشکار موجود یا قبلی است.

فراینددرونی کردن دانش (آشکار به پنهان): از طریق توزیع و ترویج رفتار جدید کسب شده و مدلهای ذهنی تجدید یا به تازگی درک شده اتفاق می افتد. درونی کردن پیوند قوی با “یادگیری عملی”[۳] دارد. درونی کردن، دانش و تجارب گروهی و یا فردی را به مدلهای ذهنی فردی تبدیل می کند. به محض درونی شدن، دانش جدید مورد استفاده کارکنانی قرار می گیرد که آن را در پایگاه دانش پنهان موجود خود توسعه داده و سازماندهی مجدد کرده اند.

۳۶Tacit and explicit knowledge

۳۷Knowledge journalist

۳۸Learning by doing

 متن فوق بخش هایی از این پایان نامه بود

برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل با فرمت ورد می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:

 پایان نامه

لینک متن کامل پایان نامه فوق با فرمت ورد



لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 827
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 22 مرداد 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : admin

مدل استعداد تقبل فرایندهای مدیریت دانش

آمادگی سازمانی، توانایی و آگاهی یک سازمان برای تغییر و جابجایی از وضعیت کنونی به وضعیت جدید می باشد. کارشناسان تخمین می زنند که ۵۰ درصد از تمام تلاش ها برای تغییر با شکست مواجه می شود، چرا که رهبران به اندازه کافی آمادگی سازمان را برای تغییر ارزیابی نمی کنند. جهت پیاده سازی موفق مدیریت دانش و پذیرش فرایندهای آن، سازمانها ابتدا نیاز است که مجهز بودن سازمانشان را ارزیابی کنند، قبل از آنکه آنها برنامه های مدیریت دانش را شروع نمایند. جلالدین و همکارانش در سال ۲۰۰۹ یک مدل مفهومی را از طریق یکپارچه نمودن” زیرساخت های مدیریت دانش” و “تئوری یکپارچه پذیرش و استفاده از تکنولوزی”، در زمینه آمادگی سازمان برای پذیرش فرایندهای مدیریت دانش ارائه نمودند(شکل۲-۴). در این مدل فاکتورهای سازمانی عبارتند از “فرهنگ سازمانی”،”ساختار سازمانی” و “زیر ساخت فناوری اطلاعات” که همانطور که گفته شد جزء توانمند سازهای مدیریت دانش می باشند. همچنین با تاکید بر این موضوع که، پذیرش تکنولوژی و پذیرش سیستم های مدیریت دانش اساسا مشابه بوده و اجتماع این دو مفهوم منطقا پذیرفتنی است، دو ساختار مستقل دیگر، یعنی ” انتظار مزایای شغلی از پذیرش فرایندهای مدیریت دانش” و نیز ” انتظار سادگی و سهولت پذیرش فرایندهای مدیریت دانش”، فاکتورهای انسانی مدل را تشکیل می دهند.

با تطبیق توانمندسازهای مدیریت دانش که در بخش قبل آمده و مدل جلالدین و نیز با توجه به اهمیت نقش استراتژی و رهبری در برنامه ها و فرایندهای یک سازمان و با توجه به اینکه در ادبیات گذشته” استراتژی و رهبری” به عنوان یکی از توانمندسازهای اساسی مدیریت دانش در نظر گرفته شده، نتیجه گیری می شود که در مدل جلالدین عامل استراتژی و رهبری باید به عنوان یکی از عوامل اساسی موجود در مدل در نظر گرفته شود، در نتیجه عامل استراتژی و رهبری به مدل موجود اضافه و شکل۲-۵ برای ارزیابی آمادگی جهت پذیرش فرایندهای مدیریت دانش پیشنهاد می گردد.

در این زمینه می توان انتظار آن را داشت که “فرهنگ سازمانی” و “زیرساخت فناوری اطلاعات” و “استراتژی و رهبری” می تواند بر انتظار افراد از مزایای شغلی و درک سوادآوری تاثیرگذار باشد. همچنین می توان انتظار آن را داشت که ” زیرساختار فناوری اطلاعات” و ” ساختار سازمانی” می تواند بر انتظار افراد از سادگی و سهولت پذیرش فرایندهای مدیریت دانش تاثیرگذار باشد. به طوریکه هر چند تکنولوژی به عنوان یکی از فاکتورهای حمایت کننده ضروری برای پذیرش فرایند مدیریت دانش در نظر گرفته شده اگر ساختار منطقی

 متن فوق بخش هایی از این پایان نامه بود

برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل با فرمت ورد می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:

 پایان نامه

لینک متن کامل پایان نامه فوق با فرمت ورد



لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 516
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 22 مرداد 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : admin

آمادگی برای پذیرش مدیریت دانش

بی گمان یکی از گامهای مهم قبل از پیاده سازی مدیریت دانش سنجش میزان آمادگی زیر ساختهای لازم و ضروری در سازمان، جهت پیاده سازی مدیریت دانش است. اجرای مدیریت دانش بدون توجه به مسایل زیر ساختی و عوامل موثر سازمانی که بر آن تاثیر مستقیم دارند تنها جمع آوری توده ای اطلاعات و تحمیل هزینه ای بر سازمان بدون این که بازده ای داشته باشد است. بنابراین سنجش میزان امادگی این عوامل موثر و رفع موانع و ضعفها، کاهش هزینه و ریسک را برای سازمان به دنبال دارد و به نوعی دستیابی سازمان به اهدافش از پیاده سازی مدیریت دانش را تضمین می نماید.

آمادگی برای مدیریت دانش را به عنوان پیش نیاز ضروری برای یک شخص یا سازمان برای اینکه در مواجه با تغییر سازمانی موفق باشد تعریف کرده اند(هالت،۲۰۰۰) که بنابراین می توانیم آمادگی برای مدیریت دانش را مجموعه ای از پیش نیازهای ضروری برای اجرای موفق مدیرت دانش تعریف کنیم.

به عبارت دیگر می توان گفت آمادگی برای مدیریت دانش عبارت است از مجموعه ای از قابلیتهای یک شرکت یا سازمان در دسترسی به زیرساختهای لازم برای مدیریت دانش و ظرفیتهای به کارگیری آنها.( موسی خانی، اجلی قشلاجوقی، صفوی)

 

۲-۱۳-قابلیت و آمادگی سازمان جهت پذیرش مدیریت دانش

آمادگی برای مدیریت دانش، مجموعه ای از پیش نیازهای ضروری برای اجرای موفقیت آمیز مدیریت دانش است. سیمینوچ و سینکلر در سال ۲۰۰۴ در تحقیقات خود در خصوص پروژه  Clever به این مطلب پی بردند که آمادگی سازمان از جنبه هایی است که مدیران در زمان مبادرت به فعالیت های مدیریت دانش بایستی توجه کافی به آن مبذول دارند. پروژهClever  پروژه ای دوساله بود که توسط کمیته تحقیقات علوم مهندسی و فیزیکی دولت انگلستان انجام شده است که مربوط به توسعه چهارچوب جامع برای مدیریت دانش می باشد، با توجه به اهمیت توانایی ارزیابی استعدادسازمانی برای مدیریت دانش قبل از بیان چگونگی مناسب ترین راه حل برای پیاده سازی آن، نخستین گام ارائه چارچوب آمادگی سازمان توسط سیمینوچ و سینکلر بود: سیمینوچ و سینکلر در سال ۲۰۰۴ به این مطلب نیز تاکید داشتند که سازمان ها با هر میزان قابلیت و توانمندی بایستی برای مقدمات اولیه مدیریت دانش آمادگی لازم را داشته باشند و به نحو احسن از این قابلیت خود در مسیر سیستم دانشی استفاده کنند.

نظریه آنان بیشتر از سوی “تیلور” و “رایت” در سال ۲۰۰۴ مورد حمایت قرار گرفت، این دو دانشمند و محقق تحقیقات خود را در بخش عمومی به انجام رساندند تا عوامل موثر در آمادگی یک سازمان در جهت توزیع صحیح منابع دانشی را به همگان نشان دهند.

 

۲-۱۳-۱-مروری بر مدلهای اصلی آمادگی سازمانی جهت پذیرش مدیریت دانش

برای پذیرش فرایندهای مدیریت دانش در یک سازمان، تغییرات فیزیکی و منطقی و ساختاری خاص در هدایت عملیات مورد نیاز می باشد. این پیش شرطها برای استقرار مدیریت دانش به عنوان زیر ساخت ها و نیز توانمندسازهای مدیریت دانش معرفی شده اند . با مقایسه توانمند سازهای مدیریت دانش و چارچوب ها و دستورالعمل های موجود در ادبیات گذشته عوامل “فرهنگ سازمانی”، “استراتژی و رهبری”، “زیرساخت فن آوری اطلاعات” و “افراد” به عنوان کامل ترین توانمندسازهای مدیریت دانش معرفی می شوند.

 

۲-۱۳-۱-۱-مدل استعداد تقبل فرایندهای مدیریت دانش

آمادگی سازمانی، توانایی و آگاهی یک سازمان برای تغییر و جابجایی از وضعیت کنونی به وضعیت جدید می باشد. کارشناسان تخمین می زنند که ۵۰ درصد از تمام تلاش ها برای تغییر با شکست مواجه می شود، چرا که رهبران به اندازه کافی آمادگی سازمان را برای تغییر

 متن فوق بخش هایی از این پایان نامه بود

برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل با فرمت ورد می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:

 پایان نامه

لینک متن کامل پایان نامه فوق با فرمت ورد



لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 667
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 22 مرداد 1395 | نظرات ()